من کیم؟!

 

نمیدونم چطوری بگم از اون همه حس و حالم که گذشت ... از این همه زمان ... از این همه سکوت ... از این همه نبودن اما بودن ... 

از این بیهوده سپری کردن بی پایان ... 

چه می خواهم ؟ کجایم ؟ چه هستم ؟ 

در راه پیدا کردن خودم گم شده ام .... 

کمک میخواهم ! یک همت و  یک یا علی 

سنجد

 

هَ !  

دیدید برگشتم ؟!  

خداحافظ همین حالا

 

برای یک وبلاگ نویس ترک وبلاگ مثل مرگ میمونه و مثل از دست دادن عزیز . بعد یه مدت انگار خونه ات می شه . انگار جزیی از وجودت می شه . 

و رسیدن به جایی که وبلاگتو ببندی یا دیگه نوش ننویسی درست مثل این میونه که بخوابی بیدار شی و یه فراموشی محض بگیری و دیگه هیچی از خودت از خانواده ات از چیزی که بودی یادت نیاد. 

 منم تصمیم به ترک اینجا گرفتم . 

تصمیم گرفتم وبلاگمو ۲ تا کنم یکی واسه روزانه هام و یکی هم برای حرف هایی که به قول نبات گاهی نوک ذهنمون گیر می کنند . 

اینجا رو حذف نمی کنم تا اگه اگه اگه یه وقت خواستم بتونم برگردم . 

اما اون ۲ تا وبلاگم جای این جا رو قطعا پر می کنند. 

دوستانی که شمارمو دارن sms بدن . اونایی که وبلاگ دارن واسه همین پست نظر بزارن و اونایی که ایمیل دارن به این ایمیل {s.m.masoomi@gmail.com} ایمیل بزنن تا آدرس وبلاگ جدیدمو براشون بفرستم .  

با عرض پوزش اینکار برای اینه که فقط دوستای خوبم آدرسمو داشته باشن و به نوعی خوبا از مزاحمین جدا و الک بشن .  

معلوم نیست کی برگردم اینجا . شاید همین فردا. شاید هفته دیگه . شاید سال دیگه و شاید هم هیچوقت . وبلاگ اول مثل عشق اول میمونه و هیچوقت فراموش نمیشه . پس شاید برگردم . 

خلاصه اگه آدرس های جدیدمو خواستین گفتم چیکار کنید . 

با تک تک ذره های وجودم یه عده اتونو دوست دارم . جدی می گم. 

چشمهایم را می بندم و گذر میکنم ...

 

            

 

فرود می‌آیم
بعد سال‌ها، بعد ساعت‌ها
از آرزوهایم
فرود می‌آیم …

نه روزگار
آنگونه بود که برایم گفتند
نه مَردُمانش آنگونه بودند
که خوش‌بینانه تصورشان می‌کردم …

آنچه اینجا
فراوان یافت می‌شود
دهان‌های همیشه بازِ،
پِر مُدَعاست …

اینجا، حتی،نام‌ها را هم
به سیاهی کشیده‌اند …
دیگر هیچ کلمه‌ایی
یافت نمی‌شود
که با شنیدنش
زلالی در تو سرشار شود …

کلمات،
بی‌معنی شده‌اند !
آه، عزیزم !
مضحک است، مضحک …

دیگر هیچ خرمالویی نمی‌رسد
بمانند کلمات !
همه چیز تا همیشه گَس است …

 

از لابه‌لای این حرف‌های نگفته
فرود می‌آیم …

دس شما درد نکنه!

 

امروز سر نهار بابام در عین غیر مستقیمی کاملا مستقیم بهم گفت: 

 اگه لاغر نشی می تُرشی