A Woman

زن سینه‌های برجسته نیست
موی مش کرده
ابروی برداشته
لبان قرمز نیست
زن لباس سفید شب با شکوه عروسی
بوی خوش قرمه سبزی ...
هوس شب‌های جمعه !
قرار‌های تاریکی‌، کوچه پشتی‌ نیست
زن عصای روز‌های پیری
پرستار وقت مریضی
رفیق پای منقل
مزه بیار عرق دوره‌های دوستانه نیست؛

زن
وجود دارد
روح دارد
قدرت
جسارت
پا به پای یک مرد، زور دارد
عشق
اشک
نیاز
محبت
یک دنیا آرزو دارد زن ... 
 همیشه ... همه جا ... حضور دارد ...! 

Long Times Ago

من در گذشته ام

درگذشته ام ...


+ باز هم قصه درد 

iNside Of Me


گاهی تصور مرز و اندازه دلم برایم غیر ممکن میشود !

         چطور میشود ... ؟

          گاهــــــی ...

   این همه احساس درونم را پنهان کنم ؟!

 جایی دیگر ، در آن دوردست های قلبم صندوقچه ایی عظیم به اندازه انباری بزرگ ، هست که گاهی ... فقط گاهی ، یک مشت از احساس به من وام میدهد و اجازه میدهد آنرا برای کسی رو کنم .

    من

  یک مشت محبت بر میدارم ، به کسی میدهم 

    و

  دو مشت بی مهری پس میگیرم و همانرا پس میدهم ...

 


+ دریا دلم

+ دریا هم میشکند ؟

An Angel

 

  فرشتـــــــــــــــــــه بودن ، درد دارد  !

   بال هایت می شکـننــــد ... 

 

   + آدم باش .

دارم مریض میشم





اینکه گلوم درد میکنه 

اینکه تنم درد میکنه

اینکه گوشم درد میکنه

اینکه دارم سرما می خورم ، همه یه طرف ...


اینکه قلبم درد می کنه هم یه طرف !


+ مثل مردای بازنشسته که دچار افسردگی میشن منم بعد اتمام درسم دچار افسردگی شدم ... درد مشترکی توش هست که اگه اون درد نباشه آدم افسرده نمیشه ، تا حالا بهش فکر کردی  ؟