هدیه

چه مغرورانه اشک ریختیم , چه مغرورانه سکوت کردیم 

چه مغرورانه التماس کردیم , چه مغرورانه از هم گریختیم 

غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خدا . 

هدیه شیطان را به هم تقدیم کردیم و 

هدیه خداوند را از هم پنهان. 

پیرک!

 

سوفیا اَن ! : بر گرفته از سوفیا لورن!(لورل هم بعضیا! بهش می گن)! - لقبی که یک خانوم نسبتا میانسال که متاقضی گرفتن گواهی نامه بود به خانوم افسر راهنمایی و رانندگی که امتحان آیین نامه میگرفت نسبت داد! 

بس به جا و خردمندانه. 

 

پ.ن: ۲۸ شدم! با دو تا غلط رفتم واسه امتحان شهر. شهر رو  رد شدم!:دی 

 لعنت به این پارک دوبل!

نیستی

 

 حالم بد است مثل زمانی که نیستی 

                              دردا که تو همیشه همانی که نیستی 

 وقتی که مانده ایی نگرانی که مانده ایی 

                              وقتی که نیستی نگرانی که نیستی 

 تا چند من غزل بنویسم که هستی و 

                             تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی ... 

 

 

بیل بیلک یاب!!

 

دلم می خواست از هر وسیله ایی یه بیل بیلکی آویزون بود 

 منم یه دستگاهی داشتم که بیل بیلکارو پیدا می کرد 

بعد هر موقع می خواستم اون وسیله رو پیدا کنم 

دکمه اون دستگاه رو می زدم اونم بیل بیلکو پیدا میکرد و منم می فهمیدم وسیله ام کجاست 

اینقدرم دنبالش نمی گشتم! هی! 

 

عزیزم سفر سلامت!

 

حالا که چی؟! 

مثلا رفتی که رفتی!؟ 

 خوب به سلامت! فکر نکن بد می گذرد نه...! هوای اینجا هنوز آفتابیست

 به من بگو ... خودم که هیچ  

اما  بعد رفتنت  

چه کسی جواب صداقت و دل شکسته ام را می دهد؟! 

 

*کاش این را میگفتی و بعد می رفتی ... شاید می توانستم ببخشمت..*