من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ،
من خودم هستم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزد …
تا حالا شده کسی رو که دوست داری از دست بدی؟ بعد فکر کنی حالا که اون نیست تنهایی و بدون اون چیکار کنی . حتی اینقدر غصه بخوری تا برسی به فکر اینکه این زمستون که بیاد دیگه دست کیو بگیری تا سردت نشه و دستات یخ نکنه ؟ بگم باید چیکار کنی؟
*باید به فکر یه دستکش خوب باشی !*
دیروز رفت . فردا آمد و امروز شد . روزی فردای امروز می آید و دیروز می شود .
تو شما می شوی . شما ما می شود . ما می رود و شما می شود . شما می رود و تو می شوی . تو می دوی و می روی و می روی . ما من می شود .
اما من ؛ من می مانم .
دیروزم امروز می شود . امروزم هر روز ؛ و فردا هرگز نمی آید ...
* این پست بی هیچ مخاطب خاص همین الان تو تنهایی خودم قلم خورد و تقدیم میشه به خاطره هاتون . همین *