یک خط در میان

 

 تنها نیستم .  

من هستم و تنهایی هایم با یک بغل اندوه . 

 

ابی

شبا به یاد تو همش خوابای رنگی میبینم 

روزا با تو زندگی رو پر از قشنگی میبینم . 

 

اینگونه

  

من نه عاشق هستم 

 و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ، 

من خودم هستم و یک حس غریب  

که به صد عشق و هوس می ارزد … 

 

سرما

 

تا حالا شده کسی رو که دوست داری از دست بدی؟  بعد فکر کنی حالا که اون نیست تنهایی و بدون اون چیکار کنی . حتی اینقدر غصه بخوری تا برسی به فکر اینکه این زمستون که بیاد دیگه دست کیو بگیری تا سردت نشه و دستات یخ نکنه ؟ بگم باید چیکار کنی؟

*باید به فکر یه دستکش خوب باشی !* 

  

سینگل سایکل

 

دیروز رفت . فردا آمد و امروز شد . روزی فردای امروز می آید و دیروز می شود . 

تو شما می شوی . شما ما می شود . ما می رود و شما می شود .  شما می رود و تو می شوی . تو می دوی و می روی و می روی . ما من می شود .

اما من  ؛ من می مانم .  

دیروزم امروز می شود . امروزم هر روز ؛ و فردا هرگز نمی آید ... 

 

 

 * این پست بی هیچ مخاطب خاص همین الان تو تنهایی خودم قلم خورد و تقدیم میشه به خاطره هاتون . همین *