عشق از نوع پدرونه - دخترونه

 

یه مدت بود به خاطر عمل جراحی خالم من و مامانم کوچ کرده بودیم خونه خالم اینا! 

یکی از همین شبا که من مدتی از خونه دور بودم و بابا رو ندیده بودم دلم گرفت  

یه sms به بابا دادم اونم به خاطر بابا که راحت تر بخونه فارسی نوشتم 

و در کمال ناباوری چند دقیقه بعد برام جوابش از طرف بابا اومد و این ماجرا ادامه پیدا کرد

متن کامل مکالمات sms ایی من و بابام : 

  ( من:#    بابا:$  ) 

# :دوست دارم.... یه دونه ... ولی مردنه! 

$: سلام . منم دوست دارم چطوری دخترونه ؛ نازدونه 

#: فدات بشم بی بهونه . خیلی مخلصیم آقای م...می ؛ پدرونه 

$:قربونت برم . محبتت برام بمونه دوست دارم فراوونه... 

#: چقدر قشنگه عشق پدرونه دخترونه . بابای گلم سایه ات بالای سرم بمونه 

 

*در پس این ماجرا از فرت ذوق گرفتگی اشکی نهفته بود !*

حوصله آپ ندارم

 

 هستم ولی خستم !  

 

ذوق مرگ می شویم!

کیلیلیلیلیلیلیلی!

هورررررررررررررررررا!

بگید مبارکه!

نمردم و adsl ام وصل شد!

الان صدای منو از روی اینترنت پر سرعت شاتل می شنوید!  

روحم شاد شد!

بشکن بشکنه!

 

چقدر خوبه که انسان ها یاد بگیرند که مواظب اون زبون بی صاحابشون باشن! 

من نمیدونم یعنی جلوی زبونو گرفتن اینقدر سخته که ما آدما  

هی زرت و زرت دل می شکنیم؟! 

شهرک غرب جای عجیبیست!

 

رسم غریبیست در تهران 

این را به تازگی یافته ام ! 

هر چه از لحاظ مکانی بالاتر می روی 

شیوه نگاه کردن ها هم به تو متفاوت تر می شود! 

مخصوصا اگر دختر باشی و یک دختر دیگر هم کنارت باشد 

مخصوصا اگر یک کدامتان راننده هم باشید 

در این صورت تنها کاری که میتوانی بکنی  

زبان درازی به پسر هایی ست که  

به تو به با لبخند مسخره ایی به چشم بد نگاه می کنند ! 

 

*تا دلتون بخواد این چند روز من اینکارو کردم!