این ترم که گذشت اما تصمیم گرفتم از ترم بعد درس بخونم .
این نوشته صرفا جنبه مزاح داشت لطفا بخندید
سر کوچه می ایستم و تا آمدن بارانی دوباره
منتظر آمدنت با یک چتر می شوم
تا عمق وجودم را بپوشانی و مرا از دلهره گرفتگی آسمان دلم آسوده کنی
و عشق یعنی
سرباز کوچکی برای شنیدن صدای معشوقه اش ,
شلوارش را پاره کند تا 2 ساعت مرخصی بگیرد ...
بی قرار که میشوی
تمام قرارهایت
به یادت خواهد آمد !
محو میشوی
در تصویری که
روزگاری
رویایت بود !
بی قرار که میشوی
نقش میزنی
با چشمانت
برای چشم هایش
لبخند تلخی به خودت تحویل میدهی
و طعمی شبیه
خرمالو کال را
مزه مزه می کنی
بی قرار که میشوی ...