ملـــــــودی

SINCE 2008

عناوین یادداشت‌ها

  • when u go 1387/11/09 21:50
    مرا از رفتن تو بیم نیست بی خبر اما نرو بی خبر بودن از نبودت دردناک تر است
  • my God is big 1387/11/07 12:59
    در پیاده رو هر چه چشم کار می کند فقط پا شکار می کند چشمهای دور گرد من ، در این پیاده رو پا به پای عابران رهگذر عبور می کنند چند مرد ، آن طرف کودکی فقیر را از کنار یک مغازه دور می کنند در پیاده رو هزار ، پا در هزار کفش تند و با شتاب می رسند و می روند این هزار پا، آن هزار پای کوچک و قشنگ را به یاد من می آورند آن هزار...
  • [ بدون عنوان ] 1387/11/07 11:52
    جهنم سر و ته ندارد و همچنان خالیست دلت را خوش نکن که پر شده است!
  • exam 1387/11/06 22:35
    امتحان هایت که تمام میشود از مادر , زاده میشوی انگار * تولدمون مبارک
  • this girl 1387/11/02 12:27
    این دختره اینجا نشسته گریه میکنه مشروط میشه زاری میکنه از برای اون همه درسا میره ترم بعد
  • broken heart 1387/10/30 19:24
    دلم زخمی ... دلم پاره قطره قطره از قلبم خون می چکد دور لباتو پاک کن عزیزم
  • i make mine 1387/10/30 19:05
    کمپوت آناناس ات می شوم وقتی مریض می شوی
  • when i see you 1387/10/30 18:59
    گوشواره هایم از جنس گیلاس است وقتی به دیدارت می آیم
  • [ بدون عنوان ] 1387/10/29 16:28
    وقتی می بینم کمپوت آناناس را بجای تن ماهی جا میزنند بیشتر به پخمه بودنم پی می برم!
  • testing 1387/10/26 17:04
    استرس ترس دلتنگی کم خوابی و همه چیزهای بد وقت امتحان مرا یاد همه اوقات خوب گذشته ام می اندازد
  • this term 1387/10/16 18:15
    این ترم که گذشت اما تصمیم گرفتم از ترم بعد درس بخونم . این نوشته صرفا جنبه مزاح داشت لطفا بخندید
  • waited 1387/10/16 17:34
    سر کوچه می ایستم و تا آمدن بارانی دوباره منتظر آمدنت با یک چتر می شوم تا عمق وجودم را بپوشانی و مرا از دلهره گرفتگی آسمان دلم آسوده کنی
  • Love is 1387/10/15 21:42
    و عشق یعنی سرباز کوچکی برای شنیدن صدای معشوقه اش , شلوارش را پاره کند تا 2 ساعت مرخصی بگیرد ...
  • when u feel 1387/10/14 23:24
    بی قرار که میشوی تمام قرارهایت به یادت خواهد آمد ! محو میشوی در تصویری که روزگاری رویایت بود ! بی قرار که میشوی نقش میزنی با چشمانت برای چشم هایش لبخند تلخی به خودت تحویل میدهی و طعمی شبیه خرمالو کال را مزه مزه می کنی بی قرار که میشوی ...
  • ؟ 1387/10/14 23:00
    دلم هوایت کرده است چند بخش است؟ به ازای همه بخش هایش دلتنگت هستم
  • if 1387/10/09 20:49
    کاش از اول نبودی دلم برات تنگ نمی شد این نگاه من به اون نگاه تو بنــد نمی شد
  • lovely LOVE 1387/10/08 22:44
    گاز باید زد از عشق !
  • Lonely 1387/10/07 22:59
    تنهایم و در این غم تنهایی نیز کسی مرا یاری نمی کند
  • Key 1387/10/02 19:15
    کلید چیست؟ موجودیست بی جان که اگر فراموش شود آنچنان خودش و دیگران تو را مورد عنایت قرار میدهند که نفهمی از کجا خورده ای! اکثر اوقات هرز میشود و اوصولا دهنت ... میشود تا وارد قفل شود! دزدها آن را به خمیر می فشارند و کلید و خمیر و دزد ۳ تایی ... میزنند به زندگیتان در مواقعی نایاب شده و برای قرض گرفتن از اعضای خانواده...
  • I Want 1387/10/02 11:54
    می خواستم بگم دوست دارم نتونستم میخواستم موقع دلتنگیم باهات صحبت کنم اما شماره ایی ازت نداشتم میخواستم بغلت کنم و بگم خیلی وقته توی تک تک ثانیه های زندگیم حست میکنم میخواستم یه روز دستت رو بگیرم و زیر بارون با هم قدم بزنیم اما نتونستم پیدات کنم چقدر بده که نه دیده میشی نه حرف میزنی نه لمس میشی اما با این وجود من هم...
  • OUR Bloody HAND 1387/10/02 00:50
    این روز ها دیگر دست های بی نمک کم اند و دستهای شکسته فراوان
  • Me In Waiting 1387/10/02 00:40
    و من بی دست شاخه گلی در دست نگاهم به دوردست منتظر می مانم تا بیاید ...
  • Outside 1387/10/01 21:15
    بیرون جاده ایستاده بود هوا هم سردِ سرد و برفی بود ماشینش رسما تعطیل شده بود و برای کمک مدام به جاده چشم دوخته بود تا اینکه از دور یک هاله ایی از ماشین دید . در پوستش نمی گنجید ؛ همینطور که به آن چشم دوخته بود دست و بالش را می تکاند! چشم از راننده بر نمی داشت و او را دید . راننده در حالی که همینطور به او چشم دوخته بود...
  • AND...when 1387/10/01 20:39
    و آنگاه که بنده ها پروردگار خویش را فراموش میکنند , زندگی آرام آرام سخت می شود
  • Welcome 1387/09/30 19:22
    زمستون اومد و با خودش یه دنیا امتحان و دلتنگی و لرز و سرما و آب ریزش بینی آورد!
  • ANOTHER poem 1387/09/27 17:30
    نیمه شب بود و ، غم تازه نفس ، ره خوابم زد و ماندم بیدار ، ریخت از پرتو لرزنده ی شمع ، سایه ی دسته گلی بر دیوار . همه گل بود ، ولی روح نداشت سایه ای مضطرب و لرزان بود چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه گوئیا مرده ی سرگردان بود شمع خاموش شد از تندی باد اثر از سایه به دیوار نماند کس نپرسید : کجا رفت ؟ که بود ؟ که دمی چند در...
  • a POEM 1387/09/27 17:19
    شیطان اندازه یک حبّه قند است گاهی می افتد توی فنجانِ دلِ ما حل می شود آرام آرام بی آنکه اصلا ً ما بفهمیم و روحمان سر می کشد آن را آن چای شیرین را شیطان زهرآگین ِدیرین را آن وقت او خون می شود در خانه تن می چرخد و می گردد و می ماند آنجا او می شود من *** طعم دهانم تلخ ِتلخ است انگار سمی قطره قطره رفته میان تاروپودم این...
  • Eyd 1387/09/27 11:50
    امروز عید جد من است و من از سیره پیغمبرم و از این بابت بسی خرسند! عید خودم را به شما تبریک میگم و از خداوند منان برایتان سلامتی و دلی شاد آرزومندم ارادتمند سیده خانم
  • Hmmmm 1387/09/26 19:40
    روزی حدودا ۶۰ الی ۷۰ تا بازدید دارم , حتی اگه ۳روز متوالی پست نذارم. اما نظر ندارم نظرتون چیه نظر بدین؟ الف. مساعده نظر می گذاریم ب. مساعد نیست ج. خفه شو دختره فلان فلان شده...! این یکیو اگه نظر ندین نفرینتون میکنم!
  • Snow 1387/09/26 14:02
    هوررررررررررررررررررررررررا داره برف میاد برفهای کچولوی ناز خوجگل برف دوس دارم . خیلی دوس دارم هورررررررررررررررررررررررررررررررررررررررا قیافه من :