مرا با خودت ببر

 

چمدان هایم که بسته می شوند .

نگرانم 

تازه بعد برگشتم می فهمم 

- دلم را جا گذاشته بودم... 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
yashar 1388/09/09 ساعت 10:12 http://bit.ly/67w8Iq

سلام . من هر روز به وبلاگت سر میزنم . واقعا دست طلا ، به منم یه سری بزن خوشحال میشم

فات(فاطمه) 1388/09/10 ساعت 10:36

به یادتم بی هیچ بهانه ای
.
شاید دوست داشتن همین باشد .......
.
خیر پیش .......

سلام مار حوش میگذره؟
مار مار شنبه دانشگاها تعطیله (ازادو نمیدونم)
هی هی هی(خنده پلیدانه)
فکر کردی فقط خودت خوش بحالت شده و قیافه اون مرتیکه تیره رو تحمل نمیکنی
تازه سر کلاس کی کاووس هم جننون بهمون دست نمیده

فات(نبات) 1388/09/11 ساعت 22:06

مار این کلاغه کیه؟
خیلی باحاله

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد