می خواستم بگم دوست دارم نتونستم
میخواستم موقع دلتنگیم باهات صحبت کنم اما شماره ایی ازت نداشتم
میخواستم بغلت کنم و بگم خیلی وقته توی تک تک ثانیه های زندگیم حست میکنم
میخواستم یه روز دستت رو بگیرم و زیر بارون با هم قدم بزنیم
اما
نتونستم پیدات کنم
چقدر بده که نه دیده میشی نه حرف میزنی نه لمس میشی
اما با این وجود من هم دیدمت هم باهات حرف زدم هم با تمام وجودم لمست کردم .
دلم که برات تنگ میشه دستمو می برم طرف گردنم...
* یعنی شما از این رگه هم به من نزدیکتری؟
خیلی قشنگ نوشتی
واقعا خوشم اومد .....
حتما ادامه بده .....
آفرین آفرین ....